عاشق نامرد و بی‌معرفت

لیلی و کامی در میدان ونک قرار داشتندی. چون به هم رسیدند، کامی لیلی را خدمت کرد و به راه افتادند. لیلی گفت: «مرا سخت میل بستنی قیفی در دل و جان افتاده، برایم خر.» کامی گفت: «ای خاک پایت توتیای دهانم، اوضاع اقتصادی‌ام بسیار بستگی به نتیجه‌ی انتخابات آمریکا دارد.

اندکی صبر نما تا نتایج آن معلوم گردد تا بنگرم آیا می‌توانم برایت بستنی قیفی بخرم یا نه.» پس لیلی شرایط حساس کنونی درک نموده مقاومت پیشه کرد.

کامی نغمه‌ها سرمی‌داد و می‌گفت سر و جان فدای یک تار سبیل لیلی. قدمی چند از میدان دور نشده بودند که زن و مرد گولاخ و ناراحتی راهشان را بستند.

مرد پرسید: «این چه وضعش است؟ شما را با هم چه نسبتی باشد؟» و زن لیلی را از کامی جدا نموده به کنار گاریِ گشت برد.

مرد تکرار کرد: «گفتم نسبت شما با هم چیست؟»

کامی چون بچه لاک پشتِ از تخم درآمده این‌سو و آن‌سو را نگریست و پرسید: «نسبت من با کی؟»

مرد گفت: «تو با این دختر.» کامی پرسید: «کدام دختر؟» و مأمور اشارت به لیلی کرد.

پس کامی توکل به خدا کرد و گفت: «من داشتم تنها راه می‌رفتم که شما من را صدا زدید و نمی‌دانم این خواهرمان کیست و نامش چیست و از کجاست.»

سپس آن زن کماندوخصال نسبت‌شان را از لیلی پرسید. لیلی در چشمان کامی نگاه کرد و سری تکان داد و آب دهانی اعتراضی بر زمین انداخت و هیچ نگفت.

آن دو کامی را رها کرده و لیلی را سوار بر گاری گشت بکردند. کامی به راه افتاد در حالی که اندکی عذاب وجدان داشت از آنکه آخرین درخواست لیلی را – که بستنی قیفی بود – اجابت نکرده بود.

قدمی از موضعِ گیر دور نشده بود که مأمور از پشت به شانه‌اش زد و گفت: «رهایت کردم تا ببینم چه می‌کنی.»

و کامی را به زاری و استخفاف بر پشت گاری گشت بیانداخت و افزود: «ما را یقلاوی فرض کرده‌ای؟ تو دختر رهگذر را قلمدوش می‌گیری و راه می‌روی؟!»

و کامی فکر اینجایش را نکرده بود. در داروغه‌خانه، والدین لیلی را خواندند و از وی تعهدی ستاندند و رهایش کردند اما پرونده‌ی کامی را به علت نامردی و آدم‌فروشی و بی‌معرفتی‌اش به جاهای باریک کشاندند و سه روزی او را ارشادات فیزیکی بکردند و پس از فرو کردن ام‌دی‌اف در آستین، رهایش نمودند.

پس زار و کبود به در منزل لیلی رفت.لیلی را دل بر او سوخت.

کامی گفت: «من به قدر کافی ادب شده‌ام. حالا با من آشتی فرمای.» لیلی گفت: «باید ببینم نتیجه‌ی انتخابات آمریکا چه می‌شود.

این بگفت و در ببست. نتیجه آنکه قلمدوش برای کلیپ‌های ماهواره است. اینجا دردتان می‌گیرد.

والسلام.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

✨ ارسال رایگان کلیه سفارشات به سراسر ایران
بستن
مقایسه