درست همانطوری که قرار است پزشکها با سوگند بقراط سر کنند، قرار است مهاجرها با «مجبورم که موفق بشوم» سر کنند و این سوگند از آن لحظه به بعد یگانه این وطن واقعیای است که مهاجر دارد. مجبور است موفق بشود؛ علتش هم صرفًا این نیست که در وطن از او چنین انتظاری دارند. این حداقلش است. مجبور است موفق بشود. چون نمیتواند شکستخورده برگردد. فکر شکست مثل بچهای که از تاریکی میترسد تنش را میلرزاند. مجبور است موفق بشود ولی چطوری؟ و این همان جایی است که مسیر مشترک مهاجرها از هم جدا میشود و آنها دو گروه میشوند: موفق و ناموفق، قبولشده و ردشده، خوششانس و بدشانس. چون مهاجرها، صرفنظر از شباهتهای ظاهری، با هم فرق دارند؛ درست مثل هر کسی که توی این دنیا با بقیه فرق دارد.
تومان۹۰,۰۰۰
دیگران را با نوشتن نظرات خود، برای انتخاب این محصول راهنمایی کنید.
افزودن دیدگاه جدیدهنوز بررسیای ثبت نشده است.