خلاصه داستان :
In 1986, Eddie and his friends are just kids on the verge of adolescence. They spend their days biking around their sleepy English village and looking for any taste of excitement they can get. The chalk men are their secret code: little chalk stick figures they leave for one another as messages only they can understand. But then a mysterious chalk man leads them right to a dismembered body, and nothing is ever the same.
In 2016, Eddie is fully grown, and thinks he’s put his past behind him. But then he gets a letter in the mail, containing a single chalk stick figure. When it turns out that his friends got the same message, they think it could be a prank . . . until one of them turns up dead.
That’s when Eddie realizes that saving himself means finally figuring out what really happened all those years ago.
همهی ما که به گذشته نگاه میکنیم، رازهایی از دوران کودکی و نوجوانیمان داریم. مرد گچی داستان چند نوجوان در شهری کوچک در انگلیس است. اِدی یکی از قهرمانان داستان در میانسالی به دنبال حل معمایی از دوران نوجوانیاش است. دختری به قتل رسیده و معلم زبانی که مظنون اصلی است و البته چون سرنخهای بهتری نبوده، پلیس پرونده را مختومه اعلام کرده. اما هنوز سؤال اصلی پابرجاست. مرد گچی کیست و چه نقشی در این ماجرا دارد. علامتهای مرموزی که هر روز با گچ روی دیوار و ستون کوچهها کشیده میشود، چه ربطی به این قصه خواهد داشت…
«ورق قرص را برمیدارم و میبینم فقط یکی توش باقی مانده. همین هم کارساز است. میاندازمش توی دهانم و میجوم. مثلاً قرار است طعم میوه داشته باشد، منتها فقط مزهٔ گچ میدهد. برمیگردم به راهرو، و همان وقت متوجه چیزی میشوم. خب، درواقع دو چیز؛ لامپی توی نشیمن روشن است، و از جایی بویی غریب میآید. بویی شیرین، و درعینحال بیات و حالبههمزن. بوی چیزی متعفن. بویی آشنا.
یک قدم میروم جلو و پایم میرود روی چیزی ریگمانند. پایین را نگاه میکنم. خاک سیاه روی کف راهرو.»
این اثر، خودش خودش را ورق میزند و شما را در لابهلای مسایل به هم گره خورده غرق لذتی وصفناشدنی از خواندن میکند…
دیگران را با نوشتن نظرات خود، برای انتخاب این محصول راهنمایی کنید.
افزودن دیدگاه جدیدهنوز بررسیای ثبت نشده است.