بوکسور سابقی که ناخنکار سالن زیبایی شده عاشقِ یک جفت دستِ بیعیب و نقص میشود؛ مادر و دختری نیمهشب کِرم برداشت میکنند؛ زن خانهداری که دیوانۀ موسیقی کانتری است به خاطر رؤیایش خانوادهاش را ترک میکند؛ و عشقِ دختربچهای نسبت به پدرش ورای زبان میرود. سووَنْکام تاماوانگسا در این اولین اثرِ داستانیاش زندگی روزمرۀ مهاجرها و پناهندهها را در شهری بینام به تصویر میکشد و به مسائلی چون امید، ناامیدی، خیانت و از همه مهمتر تلاش برای یافتن جایی که به آن احساس تعلق کنی میپردازد.
«داستانها مانند تیغ اَبَرتیزی ظریف و مویی عمل میکنند، و پیش از اینکه متوجه اتفاقهای داستان بشوید، سریع و بیصدا بین دندههایتان میلغزند.» نشریهی ونیتی فِر
دیگران را با نوشتن نظرات خود، برای انتخاب این محصول راهنمایی کنید.
افزودن دیدگاه جدیدهنوز بررسیای ثبت نشده است.