نهم نوامبر 1989 دیوار برلین فرو ریخت. کمتر از یک سال بعد، آلمان شرقی کمونیستی در آلمان غربی سرمایهداری ادغام شد و آلمان متحد، دستکم روی کاغذ، تحقق یافت. اما این سوال همچنان مطرح است که آیا آلمانیهای هر دو سوی دیوار توانستهاند دیواری را که در ذهنشان به جا مانده است از میان بردارند؟ در لحظهی فروریختن دیوار طرز فکر، رفتار و نگرش مردم آلمان شرقی و غربی تفاوت زیادی داشت. آلمان شرقیها ناگریز باید مجموعه رفتارهایی را که ناخودآگاه بر اثر زندگی در حکومت سوسیالیستی در آنها شکل گرفته بود کنار میگذاشتند، از گذشتهی کمونیستی خود دست میکشیدند و در آلمان متحد سبک زندگی جدیدی را در پیش میگرفتند.
هستر واریزی، مدرس تاریخ مدرن آلمان در کالج کلر دانشگاه کمبریج، در این کتاب به زندگی هشت شهروند آلمان شرقی سابق میپردازد که پس از ساخت دیوار برلین در اوت 1961 به دنیا آمدند و واقعیتی جز زندگی در نظام کمونیستی و پشت پردهی آهنین در ذهن نداشتند؛ اما به ناگاه با فروپاشی دیوار زندگی آنها از بسیاری جهات دستخوش تغییر و تحول شد. او زندگی آلمان شرقیها را در این دو مقطع تاریخی بررسی میکند و به این موضوع میپردازد که وقتی دیوار سقوط کرد و کشوری که در آن زندگی کرده بودند از روی نقشه محو شد و جامعهی سرمایهداری جای آن را گرفت، چطور به آن واکنش دادند. آیا همچنان در خاطرات آنها ترس و نفرت از ماموران اشتازی غلبه دارد، یا با اندک علاقه و دلتنگی دورانی را به خاطر میآورند که در آن کار و رفاه نسبی برای همه تضمین شده بود؟ او در این کتاب نشان میدهد علیرغم غلبهی این تفکر دوگانه بر گفتمان عمومی، واقعیت کمی پیچیدهتر است و تجارب آلمان شرقیها جایی مابین این دو قطب قرار دارد.
دیگران را با نوشتن نظرات خود، برای انتخاب این محصول راهنمایی کنید.
افزودن دیدگاه جدیدهنوز بررسیای ثبت نشده است.