
یادگیری اصطلاحات انگلیسی همیشه دنیایی از جذابیت و رنگ به مکالمات ما اضافه میکند. یکی از این اصطلاحات خاص و شاعرانه، once in a blue moon است؛ عبارتی که با شنیدنش ناخودآگاه به چیزی کمیاب و غیرمعمول فکر میکنیم. همانطور که پدیدهی «ماه آبی» به ندرت در آسمان رخ میدهد، این اصطلاح هم برای توصیف اتفاقهایی به کار میرود که تقریباً هیچوقت رخ نمیدهند. آشنایی با کاربرد درست این عبارت میتواند به زبان شما لطافت و طبیعی بودن بیشتری ببخشد.
کاربرد اصطلاح once in a blue moon
اصطلاح once in a blue moon در زبان انگلیسی زمانی استفاده میشود که بخواهیم به رخدادی بسیار نادر و کمیاب اشاره کنیم. این عبارت ریشه در پدیدهای نجومی دارد؛ «ماه آبی» زمانی رخ میدهد که در یک ماه تقویمی، دو بار ماه کامل دیده شود، اتفاقی که شاید هر چند سال یکبار پیش بیاید. به همین دلیل، این اصطلاح بهصورت استعاری وارد زبان شده تا نشان دهد چیزی تقریباً هیچوقت یا فقط در مواقع خاص اتفاق میافتد.
بهطور معمول، این اصطلاح در مکالمات روزمره به کار میرود و اغلب برای بیان کارهایی است که افراد کمتر از عادت معمول خود انجام میدهند. برای مثال، اگر فردی خیلی کم ورزش کند یا به ندرت به سفر برود، میتوان گفت او این کار را once in a blue moon انجام میدهد. این عبارت علاوه بر انتقال معنای «بسیار بهندرت»، حالوهوایی غیررسمی و گاهی طنزآمیز هم به جمله اضافه میکند. در کنار آن، دانستن معنی come rain or shine نیز به زبانآموز کمک میکند تا با یکی دیگر از اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی آشنا شود؛ عبارتی که نشان میدهد کاری تحت هر شرایطی انجام خواهد شد.
مثالهای انگلیسی با ترجمه
برای درک بهتر اصطلاح once in a blue moon، بهترین راه دیدن آن در جملههای واقعی است. در ادامه چند نمونه پرکاربرد همراه با ترجمه آورده شده:
- I eat fast food once in a blue moon because I prefer cooking at home.
من خیلی به ندرت فستفود میخورم چون ترجیح میدم در خانه غذا درست کنم - She calls her relatives once in a blue moon, so they are always surprised to hear from her.
او خیلی به ندرت با اقوامش تماس میگیره، برای همین اون ها همیشه از شنیدن صداش شگفتزده میشن - We go hiking once in a blue moon when the weather is perfect.
ما به ندرت کوهپیمایی میکنیم، اون هم وقتی هوا عالی باشه - He reads novels once in a blue moon, usually during long holidays.
او خیلی به ندرت رمان میخونه، معمولاً فقط در تعطیلات طولانی - They travel abroad once in a blue moon because it costs a lot of money.
آنها خیلی به ندرت به خارج از کشور سفر میکنن چون هزینه ش زیاده - I watch TV once in a blue moon; most of the time, I prefer reading.
من به ندرت تلویزیون تماشا میکنم؛ بیشتر وقتها ترجیح میدهم مطالعه کنم - The manager praises the staff once in a blue moon, which makes those moments special.
مدیر خیلی به ندرت از کارکنان تعریف میکنه و همین باعث میشه اون لحظات خاصتر به نظر برسن - He cleans his car once in a blue moon, so it’s always dusty.
او خیلی به ندرت ماشینش رو تمیز میکنه، برای همین همیشه پر از گرد و خاکه - We meet our old school friends once in a blue moon, usually at weddings.
ما خیلی به ندرت دوستان قدیمی مدرسه را میبینیم، معمولاً فقط در عروسیها - She goes shopping once in a blue moon because she doesn’t like crowded places.
او خیلی به ندرت خرید میره چون مکانهای شلوغ رو دوست نداره
اشتباهات رایج در استفاده از once in a blue moon
زبانآموزان هنگام استفاده از اصطلاح once in a blue moon معمولاً با چند خطای متداول روبهرو میشوند که باعث میشود جمله آنها طبیعی به نظر نرسد.
۱. استفاده در موقعیتهای رسمی
یکی از خطاهای رایج این است که زبانآموزان این اصطلاح را در متنهای دانشگاهی یا گزارشهای رسمی به کار میبرند. از آنجا که once in a blue moon ماهیتی غیررسمی و محاورهای دارد، استفاده از آن در متنهای جدی مناسب نیست. در چنین متونی بهتر است از واژههایی مثل rarely یا seldom استفاده شود.
۲. اشتباه در معنی
بعضی افراد این عبارت را با «گاهی اوقات» یا «هر چند وقت یکبار» اشتباه میگیرند. در حالی که شدت نادر بودن در once in a blue moon بسیار بیشتر است و باید فقط برای موقعیتهایی به کار رود که خیلی به ندرت رخ میدهند.
۳. کاربرد در زمانهای دستوری نادرست
این اصطلاح بیشتر با زمان حال ساده به کار میرود. مثلاً: I go shopping once in a blue moon
اما برخی زبانآموزان ممکن است به اشتباه بگویند: I am going shopping once in a blue moon که از نظر دستوری و معنایی نادرست است.
۴. جایگاه اشتباه در جمله
گاهی هم دیده میشود زبانآموزان این عبارت را در ابتدای جمله قرار میدهند بهگونهای که ساختار دستوری جمله بههم میریزد. بهتر است بیشتر در انتهای جمله بیاید یا پس از فعل اصلی قرار بگیرد.
نتیجه گیری
در نهایت، اصطلاح once in a blue moon چیزی فراتر از یک عبارت ساده است: پلی است میان زبان و تصویرسازی ذهنی. این اصطلاح به ما یادآوری میکند که برخی رویدادها آنقدر نادرند که باید برایشان واژهای خاص داشت. اگر آن را درست و در جای مناسب به کار ببرید، مکالمههای شما نهتنها طبیعیتر، بلکه اثرگذارتر و جذابتر به گوش خواهد رسید. همچنین آشنایی با معنی sick and tired of something میتواند دایره اصطلاحات شما را کاملتر کند؛ چرا که این عبارت برای بیان خستگی و دلزدگی شدید از یک موضوع یا موقعیت به کار میرود و در کنار once in a blue moon تنوع بیشتری به مکالمههای روزمره شما میدهد.
- سفیرمدیا
- مهر 2, 1404