اصطلاحات رایج عصبانیت در انگلیسی

عصبانیت یکی از احساساتی است که در زندگی روزمره همه ما تجربه می‌شود و زبان انگلیسی برای بیان این حس، مجموعه‌ای از اصطلاحات و عبارات خاص دارد. آشنایی با این اصطلاحات نه‌تنها به درک بهتر فیلم‌ها، کتاب‌ها و مکالمات واقعی کمک می‌کند، بلکه توانایی شما را در برقراری ارتباط طبیعی‌تر و دقیق‌تر افزایش می‌دهد. در این مطلب به مهم‌ترین اصطلاحات انگلیسی مربوط به خشم و عصبانیت می‌پردازیم و برای هرکدام ترجمه و مثال فارسی ارائه می‌کنیم تا یادگیری آن‌ها ساده و ماندگار شود.

اصطلاحات مهم انگلیسی در مورد خشم و عصبانیت همراه با معنی فارسی

عصبانیت بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمره است و زبان انگلیسی برای بیان این احساس، دنیای متنوعی از واژگان و عبارات دارد. آشنایی با اصطلاحات انگلیسی درباره عصبانیت نه‌تنها کمک می‌کند احساسات خود را دقیق‌تر منتقل کنید، بلکه درک بهتری از مکالمات واقعی، فیلم‌ها و متون انگلیسی به دست می‌آورید. مثلاً در موقعیت‌های سفر و صف‌های طولانی فرودگاه، دانستن اصطلاحات فرودگاهی به زبان انگلیسی یعنی واژه‌ها و عبارت‌های کاربردیِ مراحل check-in، boarding و بازرسی باعث می‌شود مؤدبانه‌تر و دقیق‌تر منظورتان را منتقل کنید و از شدت تنش کم کنید. از عباراتی ساده مثل lose your temper تا اصطلاحات تصویری مانند see red، هرکدام نشان می‌دهند که چطور فرهنگ زبان انگلیسی، خشم را با واژه‌های گوناگون توصیف می‌کند. یادگیری این اصطلاحات فرصتی است تا مکالمات شما طبیعی‌تر، غنی‌تر و نزدیک‌تر به زبان بومیان باشد.

دسته ۱: اصطلاحات عمومی خشم (Basic Anger Idioms)

  1. Lose your temper – از کوره در رفتن
    ➡ He lost his temper when the waiter spilled water.
    او وقتی گارسون آب ریخت، از کوره در رفت
  2. Get angry – عصبانی شدن
    ➡ She gets angry when people are late.
    او وقتی مردم دیر می‌کنند، عصبانی می‌شود
  3. Be annoyed with someone – از کسی حرص خوردن
    ➡ I was annoyed with him for being careless.
    از بی‌دقتی او حرص خوردم
  4. Get mad – دیوانه‌وار عصبانی شدن
    ➡ He got mad when his phone was stolen.
    وقتی گوشی‌اش دزدیده شد، دیوانه‌وار عصبانی شد
  5. Be cross with someone – از دست کسی دلخور بودن (کمی عصبانی)
    ➡ She was cross with her son for lying.
    او از پسرش به‌خاطر دروغ گفتن دلخور بود
  6. Go mad – دیوانه شدن از عصبانیت
    ➡ He went mad when he lost the keys.
    وقتی کلیدها را گم کرد، دیوانه شد
  7. Have a fit – از شدت عصبانیت منفجر شدن
    ➡ She had a fit when she saw the mess.
    او وقتی شلوغی را دید، از شدت عصبانیت منفجر شد
  8. Get worked up – عصبانی و هیجان‌زده شدن
    ➡ Don’t get worked up over small things.
    برای چیزهای کوچک عصبانی نشو
  9. Be upset with someone – از کسی ناراحت و عصبانی بودن
    ➡ I’m upset with you for not calling me back.
    از اینکه با من تماس نگرفتی ناراحتم
  10. Go off on someone – سر کسی داد زدن
    ➡ He went off on his friend for being late.
    او سر دوستش به‌خاطر دیر آمدن داد زد

دسته ۲: اصطلاحات خشم شدید (Strong Anger Idioms)

  1. Fly off the handle – ناگهانی عصبانی شدن
  2. See red – از شدت عصبانیت قرمز شدن
  3. Blow a fuse – منفجر شدن از عصبانیت
  4. Blow a gasket – ترکیدن از خشم
  5. Go ballistic – خیلی شدید عصبانی شدن
  6. Go berserk – دیوانه‌وار عصبانی شدن
  7. Go through the roof – ناگهانی از کوره در رفتن
  8. Hit the ceiling – منفجر شدن از خشم
  9. Hit the roof – خیلی عصبانی شدن
  10. Explode with anger – منفجر شدن از عصبانیت

دسته ۳: اصطلاحات مربوط به صبر و کنترل (Temper Idioms)

  1. Keep your cool – خونسردی خود را حفظ کردن
  2. Keep your temper – عصبانیتت را کنترل کن
  3. Control your anger – خشمت را مهار کن
  4. Lose control – از دست دادن کنترل خود
  5. At boiling point – در آستانه‌ی انفجار بودن
  6. At the end of your rope – به آخر صبر رسیدن
  7. Short-tempered – زود عصبانی شدن
  8. Quick-tempered – تندمزاج بودن
  9. Hot-headed – کله‌داغ، زود از کوره در رفتن
  10. Bad-tempered – بدخلق و عصبانی

دسته ۴: اصطلاحات تصویری و طنزگونه (Metaphorical Idioms)

  1. Steam coming out of your ears – از گوش‌ها بخار بیرون آمدن (خیلی عصبانی بودن)
  2. Foaming at the mouth – کف از دهان بیرون آمدن از خشم
  3. Blow your top – سقف پرتاب کردن (خیلی خشمگین شدن)
  4. Hot under the collar – حسابی حرص خوردن
  5. Green with rage – سبز شدن از عصبانیت
  6. See stars – از شدت عصبانیت گیج شدن
  7. Choke with anger – از شدت خشم خفه شدن
  8. Turn purple with rage – بنفش شدن از شدت خشم
  9. Red with anger – سرخ شدن از عصبانیت
  10. Shaking with anger – از خشم لرزیدن

دسته ۵: اصطلاحات غیررسمی روزمره (Informal)

  1. Pissed off – خیلی کلافه و عصبانی
  2. Ticked off – حرص خوردن
  3. Fed up – خسته و کلافه از چیزی
  4. Sick and tired – بیزار و خسته شدن
  5. Go nuts – دیوانه شدن از خشم
  6. Freak out – از کوره در رفتن
  7. Flip out – خیلی سریع عصبانی شدن
  8. Snap at someone – تند جواب دادن از عصبانیت
  9. Get bent out of shape – زیادی ناراحت و عصبانی شدن
  10. Throw a tantrum – قشقرق به‌پا کردن (معمولاً بچه‌ها)

دسته ۶: اصطلاحات رسمی و ادبی (Formal / Literary)

  1. Burn with anger – سوختن از عصبانیت
  2. Seethe with anger – درون خود از خشم جوشیدن
  3. Tremble with rage – لرزیدن از عصبانیت
  4. Quiver with anger – لرزش داشتن از خشم
  5. Rage against something – علیه چیزی از شدت خشم اعتراض کردن
  6. Fume with anger – دود از خشم بلند شدن
  7. Wrath of God – خشم خداوند
  8. Harbor resentment – دلخوری و کینه نگه داشتن
  9. Vent your anger – خشم خود را خالی کردن
  10. Express outrage – خشم خود را بیان کردن

دسته ۷: ترکیبات رایج (Common Phrases)

  1. Lose it – از کوره در رفتن
  2. Go crazy – دیوانه شدن از عصبانیت
  3. Go wild – وحشی شدن از خشم
  4. Go nuts at someone – به کسی پرخاش کردن
  5. Yell at someone – سر کسی داد کشیدن
  6. Scream with rage – از شدت خشم فریاد زدن
  7. Hurl insults – پرتاب کردن توهین‌ها از روی عصبانیت
  8. Get into a rage – وارد حالت خشم شدن
  9. Burn with fury – از شدت خشم سوختن
  10. Storm off – با عصبانیت ترک کردن

دسته ۸: اصطلاحات پایانی (Extra Expressions)

  1. Lose patience – صبر خود را از دست دادن
  2. Bite someone’s head off – سر کسی داد زدن
  3. Be fuming – حسابی کلافه و عصبانی بودن
  4. Drive someone crazy – کسی را دیوانه کردن
  5. Push someone’s buttons – اعصاب کسی را خرد کردن

لغات پرکاربرد انگلیسی درباره عصبانیت با ترجمه

  • Anger – خشم، عصبانیت
  • Rage – خشم شدید، غضب
  • Fury – خشم طوفانی، خشم کنترل‌ناپذیر
  • Wrath – خشم (بیشتر در متن‌های رسمی/ادبی)
  • Temper – خلق‌وخو، حالت عصبانیت
  • Annoyance – رنجش، حرص
  • Irritation – کلافگی، عصبانیت جزئی
  • Frustration – ناامیدی همراه با خشم
  • Outrage – خشم شدید ناشی از بی‌عدالتی
  • Resentment – دلخوری، کینه پنهان
  • Displeasure – نارضایتی، ناخشنودی
  • Hostility – دشمنی، خصومت
  • Bitterness – تلخی، رنجش عمیق
  • Grudge – کینه، دلخوری طولانی
  • Aggression – پرخاشگری، تهاجم
  • Exasperation – عصبانیت همراه با درماندگی
  • Madness – دیوانگی (ناشی از خشم یا هیجان زیاد)
  • Upset – ناراحتی، دلخوری
  • Stress – فشار روحی، استرس
  • Tension – تنش، فشار عصبی

 کتاب‌های Oxford Word Skills و English Idioms in Use به یادگیری لغات اصطلاحات انگلیسی به صورت موضوع‌بندی شده، کمک می‌کنند.

 مجموعه کتاب‌های Oxford Word Skills:

 مجموعه کتاب‌های English Idioms in Use:

جمع‌بندی نهایی

آشنایی با لغات و اصطلاحات انگلیسی درباره عصبانیت به زبان‌آموزان کمک می‌کند احساسات خود را در موقعیت‌های مختلف دقیق‌تر و طبیعی‌تر بیان کنند. از واژگان پرکاربردی مثل anger، rage و frustration گرفته تا اصطلاحات روزمره‌ای مانند lose your temper یا blow a fuse، هرکدام لایه‌ای از شدت و نوع خشم را به تصویر می‌کشند. به‌ویژه در محیط‌های کاری، آشنایی با اصطلاحات پرکاربرد در ایمیل تجاری یعنی عبارت‌های مودبانه برای درخواست، پیگیری، توضیح نگرانی یا عذرخواهی باعث می‌شود حتی وقتی دلخور یا تحت فشارید، پیام‌تان حرفه‌ای و دقیق منتقل شود. یادگیری و تمرین این عبارات علاوه بر افزایش دایره واژگان، باعث می‌شود درک شما از فیلم‌ها، کتاب‌ها و مکالمات واقعی نیز عمیق‌تر شود. در نهایت، تسلط بر این اصطلاحات نه‌تنها مهارت گفتاری شما را تقویت می‌کند، بلکه ارتباطی روان‌تر و نزدیک‌تر به زبان مادری انگلیسی‌زبانان برایتان به ارمغان می‌آورد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
مقایسه