در زبان انگلیسی، بعضی اصطلاحات تنها یک معنی لغوی ندارند؛ پشت آنها تصویری پنهان است که احساس، موقعیت یا یک اتفاق ناگهانی را توصیف میکند. یکی از همین تعبیرهای تصویری، اصطلاح go up in flames است؛ عبارتی که با شنیدنش فوراً صحنهای از نابودی، پایان ناگهانی یا از دست رفتن یک امید تداعی میشود. در این مقدمه تلاش میکنم شما را با فضای معنایی این اصطلاح آشنا کنم تا قبل از ورود به توضیحات دقیقتر، حس و کاربرد واقعی آن در زبان انگلیسی را بهتر درک کنید.
معنی اصطلاح go up in flames
اصطلاح go up in flames در زبان انگلیسی، در ظاهر تصویری از آتشگرفتن و سوختن یک شیء را تداعی میکند؛ اما در کاربرد روزمره، معنای آن بسیار فراتر از یک اتفاق فیزیکی است. این عبارت معمولاً برای توصیف نابودی ناگهانی، شکست کامل یا بر باد رفتن یک برنامه، امید، رابطه یا پروژه بهکار میرود. وقتی میگوییم چیزی go up in flames شده، منظورمان این است که همه زحمات، پیشبینیها یا انتظارات در یک لحظه از بین رفته و هیچ چیز قابل نجاتدادنی باقی نمانده است.
در انگلیسی، این اصطلاح هم میتواند واقعی باشد و هم نمادین.
در معنای واقعی، دربارهی چیزهایی استفاده میشود که واقعاً آتش میگیرند؛ مثلاً:
The car went up in flames within minutes.
اما در معنای استعاری، کاربرد آن بسیار گستردهتر است و نویسندگان و گویشوران از آن برای توصیف پایان غیرمنتظره یا فروپاشی یک وضعیت استفاده میکنند؛ برای نمونه:
Our vacation plans went up in flames after the storm.
بنابراین این اصطلاح همیشه حسی از از دست رفتن سریع، بدون فرصت جبران و همراه با نوعی شوک یا ناامیدی را منتقل میکند. همین تصویر قوی و تاثیرگذار است که go up in flames را به یکی از اصطلاحات محبوب زبان انگلیسی در متنهای داستانی، روزمره و حتی رسمی تبدیل کرده است.
کاربرد اصطلاح go up in flames در مکالمه
اصطلاح go up in flames در مکالمات روزمره انگلیسی زمانی استفاده میشود که بخواهیم شدت یک اتفاق ناگهانی، شکست غیرمنتظره یا برهم خوردن کامل یک برنامه را با قدرت بیشتری بیان کنیم. این عبارت بهخاطر تصویر ذهنی قویای که ایجاد میکند، در موقعیتهای غیررسمی، دوستانه و حتی حرفهای کاملاً طبیعی و رایج است؛ بهخصوص وقتی میخواهیم تضاد میان ازبینرفتن ناگهانی یک موقعیت و توصیههای الهامبخش مثل اینکه «بدون ترس پیش برو و زندگیات را زندگی کن» را توضیح دهیم، موضوعی که معمولاً در بحث معنی live your life هم مطرح میشود.
در مکالمه، افراد معمولاً زمانی از این اصطلاح استفاده میکنند که بخواهند نشان دهند چیزی بهطور کامل و بدون هیچ نتیجهای از بین رفته است؛ مثلاً برنامهریزی طولانی برای یک پروژه، زحمات چندماهه برای یک سفر یا حتی روابط شخصی. بیان این اتفاق با عبارت go up in flames حس تعجب، ناامیدی یا تأسف را خیلی دقیق منتقل میکند.
برای مثال، فرض کنید کسی ماهها برای ارتقای شغلی تلاش کرده اما در آخرین لحظه همه چیز تغییر کرده است. در چنین مکالمهای، جملهای مثل این کاملاً طبیعی است:
“All my efforts went up in flames when they canceled the position.”
یا وقتی برنامهای ساده مثل یک دورهمی دوستانه بههم میریزد، فرد میتواند بگوید:
“Our plans went up in flames because everyone got so busy.”
در مکالمههای کاری نیز این اصطلاح کاربرد دارد؛ مثلاً وقتی نتیجه یک جلسه یا قرارداد آنگونه که انتظار میرفت پیش نمیرود، ممکن است از آن برای توصیف شکست ناگهانی استفاده شود.
به طور خلاصه، go up in flames در گفتوگوها ابزاری است برای بیان اینکه چیزی نهفقط خراب شده، بلکه کاملاً نابود شده است. همین شدت و بار احساسی باعث شده این اصطلاح در مکالمات انگلیسی بسیار محبوب، قابلفهم و تأثیرگذار باشد.
مثالهای انگلیسی با ترجمه
1.The party went up in flames when the power went out.
وقتی برق رفت، مهمانی کاملاً بههم ریخت و نابود شد
2.Our weekend plans went up in flames because my sister got sick.
برنامههای آخر هفتهمان بهخاطر بیماری خواهرم کاملاً لغو شد
3.His hopes of buying a new car went up in flames after he lost his job.
امیدش برای خرید ماشین جدید بعد از از دست دادن شغلش بر باد رفت
۲. مثالهای مربوط به کار و پروژه
4.The marketing campaign went up in flames due to a major budget cut.
کمپین بازاریابی بهدلیل کاهش شدید بودجه کاملاً نابود شد
5.Months of research went up in flames when the data got corrupted.
ماهها تحقیق پس از خراب شدن دادهها یکباره از بین رفت
6.Our contract negotiation went up in flames at the last minute.
مذاکرات قرارداد در آخرین لحظه کاملاً شکست خورد
۳. مثالهای احساسی و روابط
7.Their relationship went up in flames after repeated arguments.
رابطهشان بعد از دعواهای مکرر کاملاً از هم پاشید
8.My trust went up in flames when he lied again.
اعتمادم وقتی دوباره دروغ گفت کاملاً نابود شد
9.Her dream of moving abroad went up in flames after her visa rejection.
رویایش برای مهاجرت پس از رد شدن ویزایش یکجا دود شد و از بین رفت
۴. مثالهای دانشگاهی و تحصیلی
10.My final project went up in flames when my laptop crashed.
پروژه نهاییام بعد از خراب شدن لپتاپم کاملاً از بین رفت
11.His chance of getting a scholarship went up in flames after missing the deadline.
شانسش برای گرفتن بورسیه پس از نرسیدنش به ددلاین کاملاً نابود شد
12.Their group presentation went up in flames because no one practiced.
ارائه گروهیشان چون هیچکس تمرین نکرده بود، کاملاً خراب شد
۵. مثالهای واقعی (literal meaning)
13.The old warehouse went up in flames within minutes.
انبار قدیمی در عرض چند دقیقه کاملاً در آتش سوخت
14.The car went up in flames after the engine exploded.
ماشین بعد از انفجار موتور کاملاً آتش گرفت
۶. مثالهای خبری و رسمی
15.The company’s reputation went up in flames after the scandal.
اعتبار شرکت پس از رسوایی کاملاً از بین رفت
16.The entire project went up in flames due to poor management.
کل پروژه بهدلیل مدیریت ضعیف کاملاً نابود شد
17.Negotiations went up in flames as both sides refused to compromise.
مذاکرات بهخاطر امتناع هر دو طرف از مصالحه، کاملاً شکست خورد
۷. مثالهای داستانی و ادبی
18.His lifelong dream went up in flames the moment he received the letter.
رویای دیرینهاش همان لحظهای که نامه را دریافت کرد، بر باد رفت
19.All her hopes went up in flames under the weight of the truth.
تمام امیدهایش زیر سنگینی حقیقت دود شد و نابود گشت
20.The future they had imagined together went up in flames in one night.
آیندهای که با هم تصور کرده بودند، در یک شب کاملاً نابود شد
اشتباهات رایج در استفاده go up in flames
با وجود سادگی ظاهری، اصطلاح go up in flames از آن دسته عباراتی است که زبانآموزان در بهکارگیری آن زیاد دچار خطا میشوند. دلیلش هم این است که این اصطلاح هم معنای واقعی دارد و هم معنای استعاری، و همین دوگانگی باعث میشود افراد گاهی جملات نادرست بسازند یا آن را در موقعیتهای نامناسب به کار ببرند. در ادامه، مهمترین اشتباهاتی که معمولاً رخ میدهد را همراه با توضیح کامل بررسی میکنیم.
۱. اشتباه گرفتن معنای واقعی با معنای استعاری
بزرگترین خطا این است که زبانآموز فکر میکند go up in flames فقط به «آتش گرفتن» اشاره دارد، درحالیکه در مکالمه روزمره بیشتر برای «شکست کامل، نابودی یک برنامه یا از بین رفتن یک امید» به کار میرود.
مثلاً جمله زیر اشتباه نیست، اما ناقص است:
❌ My project went up in flames because I burned it
این ساختار حسی نامربوط میدهد، زیرا اصطلاح جنبهی فیزیکی ندارد
در معنای درست باید گفت:
✔️ My project went up in flames after my computer crashed
یعنی پروژه نابود شد، نه اینکه واقعاً سوخت
۲. استفاده از این اصطلاح برای شکستهای کوچک و بیاهمیت
go up in flames شدت بالایی دارد. برای یک اتفاق ساده یا یک اشتباه کوچک مناسب نیست.
مثلاً:❌ My coffee went up in flames
کسی که این را میشنود تعجب میکند، چون این اصطلاح برای چنین موضوع کماهمیتی بسیار اغراقآمیز است.
بهترین کاربرد برای چیزهایی است که بهطور کامل و ناگهانی از بین میروند؛ مثل امیدها، برنامهها، پروژهها، اعتبار یا روابط.
۳. اشتباه در زمان افعال یا ساختار جمله
بعضی زبانآموزان عبارت را غلط صرف میکنند یا جای آن را در جمله اشتباه میگذارند.
مثلاً:
❌ My plan was gone up in flames
ترکیب «was gone» اشتباه است.
ساختار صحیح باید ساده و مستقیم باشد:
✔️ My plan went up in flames
یا
✔️ Everything is going up in flames
۴. اشتباه گرفتن go up in flames با burn down یا catch fire
این سه اصطلاح شبیه هم هستند اما کاملاً یکسان نیستند:
- catch fire → آتش گرفتن (شروع شعله)
- burn down → کاملاً سوختن و از بین رفتن یک ساختمان یا شیء
- go up in flames → از بین رفتن کامل (واقعی یا استعاری)
زبانآموزان گاهی اینها را جای هم به کار میبرند.
مثلاً:
❌ The building went up in flames slowly
این اشتباه است، چون go up in flames معمولاً ناگهانی است. اگر فرایند تدریجی باشد باید گفت:
✔️ The building burned down slowly
۵. استفاده از این اصطلاح برای موقعیتهای مثبت
این هم یکی از اشتباهات رایج است.
اصطلاح go up in flames همیشه بار معنایی منفی دارد.
نمیتوان آن را برای چیزهای مثبت یا هیجانانگیز استفاده کرد.
مثلاً:
❌ Our business went up in flames in a good way
این جمله بههیچوجه طبیعی نیست.
این اصطلاح همیشه نشانهی شکست، نابودی یا سقوط است.
۶. استفاده در موقعیتهای بیش از حد رسمی و آکادمیک
در writing رسمی یا گزارشهای دانشگاهی، بعضی زبانآموزان بیدلیل از این اصطلاح استفاده میکنند، درحالیکه لحن آن محاورهای و تصویری است و در متنهای خشک و رسمی، کمی نامتعارف به نظر میرسد.
مثلاً در یک مقاله دانشگاهی یا گزارش تحقیقاتی:
❌ The hypothesis went up in flames after data analysis
اینجا بهتر است از زبان دقیقتر استفاده شود:
✔️ The hypothesis was rejected after the data analysis
۷. تصور اینکه برای «مشکلات کوچک» هم کاربرد دارد
گاهی زبانآموز بهاشتباه فکر میکند این اصطلاح برای هر چیز «بد پیش رفتن» استفاده میشود، اما در اصل برای فروپاشی کامل به کار میرود، نه برای یک مشکل کوچک.
مثلاً:
❌ My phone battery went up in flames because it died fast
✔️ این جمله هم از نظر معنایی و هم از نظر کاربردی غلط است.
باتری خاموش میشود، «نابود» نمیشود.
جمع بندی
اصطلاح go up in flames یکی از آن عبارتهای تصویری و قدرتمند زبان انگلیسی است که معنای گستردهای فراتر از «آتش گرفتن» دارد. این اصطلاح در مکالمه روزمره و حتی متنهای نیمهرسمی برای توصیف نابودی کامل، شکست ناگهانی یا بر باد رفتن یک امید، برنامه یا پروژه بهکار میرود و به همین دلیل، بار احساسی شدیدی دارد. درک درست از زمینهی استفاده، پرهیز از بهکارگیری آن در موقعیتهای کماهمیت و تشخیص تفاوتش با اصطلاحات مشابه مانند burn down یا catch fire از نکات کلیدی است که زبانآموز باید به آن توجه کند. اگر این موارد رعایت شود، go up in flames میتواند یکی از بهترین ابزارهای زبانی برای توصیف موقعیتهای بحرانی و شکستهای ناگهانی باشد و بیان شما را طبیعیتر، دقیقتر و حرفهایتر نشان دهد؛ بهخصوص زمانی که بخواهید موقعیتی را توضیح دهید که فرد فقط در آخرین لحظه از یک وضعیت بحرانی فرار کرده است، موضوعی که معمولاً در بحث معنی skin of your teeth هم مطرح میشود.
- سفیرمدیا
- آبان 28, 1404
